دختری که قید عشقو زده رفتی؟همه میگن قسمت ولی من میگم به درکککک |
|||||||||||||||||||||||||||
23 آبان 1389برچسب:, :: 14:24 :: نويسنده : مریم
ابتدا کمی صحبت کردن و بعد از دقایقی پسرک روبه دختر کرد و به او گفت:
نظرات شما عزیزان:
نمیدونم چی بگم فقط میگم که دمت گرم همین...
خیلی خوب بود مرسییییییییییییییییییییییییییی یییییییییییییییییییییییییییییی یییییییییییییییییییییییییییییی یییییییییییییییییییییییییییییی یییییییییییییی.راضیم ازت
انیسا
ساعت9:20---19 بهمن 1391
واقعا عالی بود عزیزم عشق واقعی یعنی این};-
ولي من اسم اينو عشق نميذارم
عالي عالي بود.......... تحت تاثير قرار گرفتم شديد به اين ميگن عشق
m.v
ساعت18:11---14 آذر 1391
نمیدونم چی بگم چون واقعا داغون شدم.عشق یعنی همین....
واااااااااااااااای دختر عاشششششقتم!هم ب خاطر طرز فکرت و هم بخاطر این داستان قشنگت دمت 20
نسرین
ساعت12:09---10 ارديبهشت 1391
سلام. عالی بود. خصوصا این داستانت خیلی باحال بود
سلام عاشق...... من همکاره امینم و البته مدیره سایت.خواستم بگم وبلاگت قشنگه و واست آرزوی موفقیت میکنم.این رو هم بدون که من طرفداره حقوق زنان تو ایران هستم وخوشحال میشم اگه مطلبی در این زمینه داری به ایمیلم بفرستی که در دفاع از شما بتونم حق مطلبو به جا بیارم منتظرم......
عالي بود
سلام اپیدم خوشحال میشم بیاین
درباره وبلاگ سلام من یه دختر سرخوشم 20ساله از....به خودم مربوطه! یه دختر کاملا شاد و سر خوش که بیخیال همه چیم اگه قراره فردا بیفتم فرتی بمیرم باید خنگ باشم دنیارو جدی بگیرم بعضیا که غم دنیارو انداختین رو دوشتون بدونین خدا شونه هارو آفریده که بندازی بالا و بگی بی خیال آخرین مطالب پيوندها تبادل لینک هوشمند نويسندگان
|
|||||||||||||||||||||||||||
|